|
|
هیچکس از فروش تلفنی خوشش نمیآید. احتمالا فروشندگان حرفهای کمترین
علاقه را به این بخش از کارشان دارند؛ اما فروش تلفنی هم یکی از مهمترین
فرآیندهای فروش و تبدیل مشتریان احتمالی به مشتریان واقعی و بستن قرارداد
است.
اگر بهطور مداوم درفروش تلفنی به بنبست بخورید و پاسخ منفی بشنوید،
احتمالا کمی ترس یا بهتر بگویم، عدم تمایل نسبت به این نوع فروش در وجودتان
ایجاد میشود؛ اما موضوع اصلی این است که اگر نتوانید با شنیدن پاسخ منفی
کنار بیایید، باید برای همیشه حرفه فروش را ببوسید و بگذارید کنار! در این
مقاله میخواهیم نکاتی به شما بیاموزیم تا با آمادگی بیشتری به سراغ فروش
تلفنی بعدیتان بروید.
با چه کسی میخواهید تماس بگیرید؟ بخش مهمی از آمادهسازی برای تماس تلفنی این است که فهرست شمارههای
تلفنتان را بهخوبی بررسی کنید. نباید فقط دفترچه تلفن را بردارید و بهطور
تصادفی با اسمهای داخل آن تماس بگیرید. از اینترنت استفاده کنید. فهرستی
هدفمند از افراد تصمیمگیرندهای تهیه کنید که به محصول یا خدمات شما نیاز
دارند. از لینکدین استفاده کنید و مشاغل و افراد مرتبط با محصولات یا خدمات
خود را بیابید.
پیشنویسی از حرفهایی که میخواهید بزنید، یادداشت کنید شاید خندهدار به نظر بیاید، اما بنویسید که میخواهید چه چیزهایی را
بگویید. فروش تلفنی تلاشی برای معرفی محصولتان به مشتری احتمالی است. به
این فکر کنید که آیا اگر این مشتری را بهصورت حضوری ملاقات میکردید، برای
جذب او چهکارهایی انجام میدادید؟
آیا برای او انواع ارائههای پاورپوینتی یا نمونهای از محصولات فراهم
نمیکردید؟ یا فیالبداهه هر چه به ذهنتان میرسید را بیان میکردید؟
البته که نه. پس چرا فکر میکنید باید در برخورد با مشتریان تلفنی هر چه که
فیالبداهه به ذهنتان رسید را بیان کنید.
اگر حرفهایی که میخواهید به مشتری تلفنیتان بزنید را روی برگهای
یادداشت کنید، بهینهترین روش برای بیان صحبتهایتان را خواهید یافت.
همچنین حین نوشتن به نکات یا مشکلاتی برخواهید خورد که مشتری احتمالا از
آنها برای دادن پاسخ منفی استفاده میکند و درنتیجه میتوانید از پیش پاسخ
مناسب و روشنی برای مشکلات بیابید. با این کار اگر مشتری بهانه شمارهی یک
را بیاورد، دلیل شمارهی یک را برایش توضیح میدهید و اگر خواست با توسل
به مشکل شمارهی دو پاسخ منفی بدهد، راهحل شمارهی دو را ارائه خواهید
کرد. دیگر همهچیز آماده خواهد بود. اگر قبل از تماس گرفتن بهخوبی به همه
این مسائل فکر کنید و مشکلات احتمالی را بسنجید، خود را بهعنوان متخصصی به
مشتری نشان میدهید که بیهیچ وقفهای میتواند به مشکلات یا سؤالات او
پاسخ مناسب و منطقی دهد.
اما فکر نکنید این یادداشت باید خیلی رسمی بوده یا اینکه باید کلمه به
کلمه مکالمهتان را روی برگه پیاده کنید. اگر مهارت کلامی خوبی دارید و
بهراحتی جملهسازی میکنید، فقط کافی است نکتهوار همهچیز را بنویسید یا
فقط چارچوب مکالمهتان را بسازید. مطمئن شوید که نوشتهتان به نظر طبیعی
میآید و سبک منحصربهفرد گفتاریتان را حفظ میکند؛ اما فراموش نکنید که
نباید از روی کاغذ برای مشتری بخوانید! او کاملاً متوجه این موضوع میشود.
نگاهی به برگه بیندازید و به سبک خودتان جملهسازی کنید.
قبل از هر تماس به این فکر کنید که با چه چارچوب گفتاریای میخواهید
با مشتری صحبت کنید و چطور میخواهید نیازهای مشتری را برطرف کنید. تمرین
باعث پیشرفت شما خواهد شد. گاهی اوقات بهترین روش برای طبیعی به نظر رسیدن
این است که زمان زیادی صرف تمرین و کار کردن روی نکات کلیدی یادداشت
فروشتان کنید.
پیام صوتیتان را نیز بهینهسازی کنید اگر استفاده از پیامگیر و پیامهای صوتی برای شما امری متداول است،
باید آن را نیز مانند مکالمه تلفنیتان بهینهسازی کنید. ابزارهایی وجود
دارند که به شما اجازه میدهند تا پیام صوتیتان را به بهترین شکل ممکن ضبط
کنید. زمانی که شخصی پاسخگوی تماس شما نبود، فقط کافی است دکمهای را
فشار دهید تا پیام صوتی ضبطشدهتان برای او ارسال شود. سپس میتوانید با
خیالی آسوده به سراغ نفر بعدی بروید.
شجاع باشید و نترسید هیچکس از شنیدن پاسخ منفی خوشش نمیآید. ما زمان زیادی از زندگیمان
را صرف دوری از چنین موقعیتهایی میکنیم؛ اما این موضوع در حیطه فروش و
بهخصوص فروش تلفنی، امری اجتنابناپذیر است. اگر بر ترس خود چیره شوید،
فعالیت بیشتر و قدرتمندانهتری در این زمینه خواهید داشت و پس متن مکالمه
خود را از پیش آماده کنید، فرد مناسبی را برای تماس انتخاب کنید و پاسخ
بهانهها و سؤالات احتمالی او را نیز در ذهن (روی کاغذ) داشته باشید… اما
بدانید که با همه اینها باز هم ممکن است پاسخی منفی بشنوید!
متأسفم! داستان فروش تلفنی داستان «بهخوبی و خوشی تا ابد زندگی
کردند» نیست؛ اما آماده شدن و اعتمادبهنفس عواملی هستند که میزان موفقیت
شما را در این نوع فروش نهچندان دلچسب افزایش خواهند داد.
منبع: هورماه |
|
|
تصمیمات باکیفیت و سریع بهرهوری سازمان را بالا میبرند. مدیرعاملان
علاوه بر اینکه خودشان تصمیمات مناسبی میگیرند باید توانایی تصمیمگیری
تیمشان را نیز پرورش دهند، به تصمیماتی که استراتژی سازمانی را تقویت
میکنند سرعت بخشند،
و خود و تیشمان را برای گرفتن تصمیمات مهم و سرنوشتساز آماده کنند.
در اینجا به 10 مرحله که مدیرعاملان میتوانند از طریق آنها تصمیمات بهتری
در سازمان خود بگیرند، اشاره شده است:
1) هر تصمیمی را نگیرید.
تنها مدیرعاملان بیتجربه هر تصمیمی – حتی تصمیمات کوچک – را خودشان میگیرند. مدیرعاملان باید دربارهی استراتژی، تخصیص منابع و استخدامها و اخراجهایی که تأثیر قابلملاحظهای روی روند کسبوکار دارند، تصمیمگیری کنند. به افرادتان اعتماد کنید. اگر آنها از تخصص و اختیار عمل کافی برای گرفتن تصمیمی برخوردار هستند، اجازه ندهید که هر تصمیمی را به عهدهی شما بگذارند. 2) چشماندازتان را در مسیر استعداد کارمندانتان قرار دهید. زمانی که مدیران شما برای بحث دربارهی گرفتن تصمیمی نزد شما میآیند، از آنها بخواهید موقعیت خودشان را در آن مورد خاص به وضوح مشخص کنند. اگر شما افرادتان را درست استخدام کرده باشید، آنها در حوزهی تخصصی خود از شما باهوشتر خواهند بود. بنابراین برای اینکه بهترین تصمیمات را بگیرید، تخصص خود و چشماندازی را که برای کسبوکارتان در نظر دارید با هوش و استعداد آنها هممسیر کنید. 3) سریع اقدام کنید. مدیرعاملان بزرگ قادر هستند با اطلاعات ناقصی که در دست دارند اقدام به تصمیمگیری کنند. این مدیران میدانند که اگر قرار باشد صبر کنند تا اطلاعاتشان تکمیل شود و پس از آن تصمیمگیری کنند، لحظات باارزشی را از دست خواهند داد. 4) تصمیمات بد را به سرعت تغییردهید. اعتراف به شکست سخت است اما مقاومت کردن در برابر تغییر دادن تصمیمات بد خطرناک است. برای حفظ کارآیی تیمتان، قبل از آنکه دیر شود تصمیمات بد را تغییر دهید. 5) یک وکیل مدافع شیطان تعیین کنید. به فردی که علیرغم میل باطنی خود در سِمتی قرار میگیرد، در اصطلاح وکیل مدافع شیطان گفته میشود. تصمیمات بزرگ کسبوکاری مانند اکتسابات و ادغامها غیرقابلبازگشت هستند و به همین دلیل درصد ریسک بالایی دارند. در این مواقع یکی از نیروهای زبدهی خود را مأمور کنید تا تحلیلی همهجانبه از اوضاع داشته باشد و نتایج بررسیهای خود را به شما گزارش دهد. این کار کیفیت تصمیم شما را به شکل قابلملاحظهای بالا میبرد. 6) تصمیمتان را به تیمتان بگویید. زمانی که افراد سازمان دربارهی تصمیمات شما از طریق یکدیگر مطلع شوند، احتمال پخش شایعه بالا میرود. برای جلوگیری از این اتفاق، جزئیات تصمیمات مهمتان را مستقیماً به افرادی که فکر میکنید لازم است در جریان امور باشند، توضیح دهید. 7) دلایل تصمیمتان را به تیمتان بگویید. افراد باهوش و بااستعداد تیم شما علاوه بر تصمیمات، میخواهند دلایل گرفتن آنها را نیز بدانند. چرا باید دلایل تصمیماتتان را از افراد تیمتان پنهان کنید؟ با توضیح دربارهی اینکه چرا تصمیم خاصی را گرفتهاید، به اعضای تیمتان کمک میکنید که راحتتر با تغییر کنار بیایند و سریعتر مسیرشان را عوض کنند. 8) از افرادتان حمایت کنید مگر اینکه مسیرشان به کلی اشتباه باشد. اگر یکی از افرادتان برای حل مشکلی راهحلی پیشنهاد میکند و شما نیز با آن موافقت میکنید باید در صورت موفقیت از او قدردانی کنید و در صورت شکست از او حمایت کنید. البته شما به عنوان مدیر در مواقعی تصمیماتی میگیرید که برخلاف نظر تمام اعضای تیم است. در اینجه به مورد هفتم برمیگردیم یعنی اینکه در چنین مواقعی دلایل تصمیم خود را برای اعضای تیمتان شرح دهید. 9) خیلی هم در مقابل افرادتان قدرتنمایی نکنید. همانطور که گفته شد، در برخی موارد لازم است که مدیر قدرت خود در تصمیمگیری را به افرادش نشان دهد اما اگر معمولاً بین تصمیمات شما و افرادتان مغایرت شدیدی وجود دارد حتماً یک جای کار میلنگد. در چنین مواردی رسیدن به تعادل در تصمیمگیری بهترین روش است. اگر تصمیمی خیلی حساس نیست یا برای آن فوریت زمانی وجود ندارد، سعی کنید با اعضای تیمتان به اجماع برسید. 10) برنامهای رسمی برای پیگیری داشته باشید. بهترین راه برای اینکه بدانید تصمیمتان درست بوده است این است که یک برنامهی پیگیری را به صورت رسمی طراحی و در سازمانتان اجرا کنید. تصمیمات استراتژیک باید به صورت منظم و دورهای به وسیلهی معیارهای کلیدی و عملکرد کلی مورد بازبینی قرار گیرند. اگر چنین برنامهای در سازمان وجود نداشته باشد نمیتوان از تصمیمات گذشته برای آینده درس گرفت. با چنین برنامهای است که سازمان میتواند توانایی تصمیمگیری خود را افزایش دهد. گرفتن تصمیمات بیعیب و نقص تقریباً غیرممکن است اما این 10 مرحله به شما کمک میکنند تصمیمات بهتری بگیرید و بهرهوری سازمانی خود را به شکل قابلتوجهی بالا ببرید. منبع:هورماه |